میرزاخانی: نیمی از فروش سینماهای کشور برای تهران است/ برخی استانها تنها یک سالن سینما دارند
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۲۵۹۶۶۰
هاشم میرزاخانی مدیر مؤسسه سینما شهر میگوید که از ۵ سینمای پرفروش کل کشور، تنها ۱ سینما برای غیر در تهران است و ۴ سینمای پرفروش دیگر همگی در تهران هستند. فقر سینما در برخی استانهای کشور محسوس است تا جایی که برخی تنها ۱ سالن سینما دارند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم نشست خبری گزارش یکساله موسسه سینما شهر در سالن سینمای این نهاد برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هاشم میرزاخانی مدیرعامل این موسسه در صحبتهای خود به شرح فعالیت و عملکرد سینما شهر در سال 1401 پرداخت و گفت: این موسسه به عنوان بازوی ساخت و ساز فنی و توسعه زیرساخت سینمای کشور کار میکند.
وی گفت: امسال تا پایان بهمن 300 میلیارد و 988 میلیون تومان کل فروش سینماهای کشور است که در حال حاضر از 400 میلیارد گذشته است. 12 میلیون نفر بیننده نیز تا پایان بهمن ماه داشتیم که الان از 13 میلیون و 100 هزار نفر رد شده است. در مجموع 252 سینمای فعال در سال 1401 با 635 سالن و 339/122 صندلی وجود داشت و همچنین 75 سینمای غیرفعال با 100 سالن و331/28 صندلی از دایره اکران خارج بوده اند سینماهای در حال بازسازی 18 سینما با 113 سالن و 426/9 صندلی به ناوگان نمایش در حال اضافه شدن است که در حال حاضر 78 سالن به بهره برداری رسیده است و در بهار سال 1402 کل سالنهای مذکور به بهره برداری خواهد رسید..
او 5 استان پرفروش سینمای کشور را به این شرح گفت: 5 استان پرفروش تهران، خراسان رضوی، اصفهان، فارس و البرز است. تهران با 50 درصد از فروش سینما در واقع بیش از نیمی از فروش کل سینمای کشور را برعهده دارد.
این مدیر فرهنگی با اشاره به کمبود سینما در شهرهای گوناگون کشور گفت: تاثیر عدم وجود سالن سینما در برخی استان ها مانند زنجان و کردستان در فروش کشور روشن است که برخی مانند ایلام تنها 1 سینما در کل کشور دارد.
اولین پردیس سینمایی جزیزه کیش افتتاح میشوداو گفت: از هر 100 صندلی 6 صندلی ضریب اشغال دارد و 94 صندلی متأسفانه خالی است.
میرزاخانی گفت: فروش امسال تا شهریور خوب بود و در این ماه با 53 میلیارد تومان بهترین فروش را داشتیم. یک میلیون و 806 هزار نفر نیز مخاطب داشتیم که بعد از این به خاطر ناآرامیها فروش سینما خیلی کم شد. تعداد مخاطبین سینما در سال قبل از مهرماه به بعد آرام آرام خوب شد چون سینما باز شد و فعالیت سینما ادامه پیدا کرد اما امسال تا شهریور مخاطب سینما خوب بود اما بعد از اتفاقات اخیر کم شد و دوباره رو به بهبودی گذاشت.
وی درباره قیمت بلیتها گفت: 10 سال پیش بلیت سینما 3 هزار تومان بود اما حال و به مرور زمان قیمت بلیت سینما افزایش چشمگیر داشته است. سال 98 از نظر فروش بیشترین فروش را داشتیم اما در سال 97 بیشترین مخاطب را با 28 میلیون نفر داشتیم. اگر کرونا نبود فروش سینما در حال افزایش بود از 96 تا 98 فروش سینما عالی بود. مال های تجاری به فرهنگی تغییر کاربری می دادند.
مدیر سینما شهر بیان کرد که هنوز سینما ارزانترین تفریح برای مردم کشور است و انتخاب عموم مردم در میان سینماهای فعال کشور همین مال های تجاری است که رستوران و خانه بازی دارند. از میان آنان کوروش با 10 درصد سهم و 40 میلیارد یشترین فروش را دارد، ایران مال، آزادی، هویزه مشهد مقدس و ملت نیز سینماهای بعدی پرفروش هستند.
او در بخش بعدی صحبتهای خود گفت: تا پایان بهمن 131 سالن سینما ساخته و به کشور اضافه شدند که قبل از آن 31 سینما بوده که توسعه پیدا کردهاند.
میرزاخانی درباره حمایت سینما شهر از سینماهای کشور گفت که 18 میلیارد و 480 میلیون تومان حمایت سینما شهر بوده که تنها 585 تومان هزینه لابراتواریهای آن بوده است.
وی در خصوص تفاهمنامههای میان سینماشهر و استانداریها ادامه داد: در استانها با استانداران تفاهمنامه سینمایی داریم که نیمی از حمایتی که ما از سینماهای استانها میکنیم را آنها پرداخت کنند. این رویکرد باعث تحرک خود استانها میشود تا آنان نیز برای توسعه سینماها وارد عمل شوند.
او درباره تولید تجهیزات سینمایی گفت که با توجه به اینکه تجهیزات سینمایی در ایران بازار کوچکی دارد، عمده تجهیزات سینمایی وارداتی است.
میرزاخانی درباره انحلال و تغییر کاربری سینماها نیز گفت که براساس آییننامه انحلال و تغییر کاربری برای سینماها، سینماهایی که بالای 40 سال قدمت دارند و کاملاً فرسوده شدهاند و نمیتوانند ادامه کار بدهند میتوانند درخواست تغییر کاربری بدهند. البته برخی تغییر کاربریها نیز به سمت احداث پاساژ همراه با سینما است و بنابراین سینما بار دیگر در همان مراکز تجاری احداث میشود.
انتهای پیام/
سینما۱سینما۲سینما۳سینما۴سینما ۵سینما ۶سینما۷سینما ۸سینما ۹سینما ۱۰سینما ۱۱سینما ۱۲سینما ۱۳سینما ۱۵سینما ۱۸سینما ۱۹سینما ۲۰سیمای ۲۱منبع: تسنیم
کلیدواژه: فیلم اخبار اکران سازمان سینمایی سینمای ایران تغییر کاربری فروش سینما سالن سینما سینما شهر استان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۵۹۶۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
(ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟
فریدون جیرانی در آخرین گفتوگوی ویدئویی خود در «اعتمادآنلاین» روبروی ابوالحسن داوودی، کارگردان و تهیهکننده و فرهاد توحیدی، فیلمنامهنویس نشست و درباره شرایط روز سینمای ایران سخن گفتند.
در بخشی از این گفتگو فریدون جیرانی به سینمای عباس کیارستمی و تاثیر آن در دهه ۷۰ شمسی پرداخته است و با مهمانان به بررسی آن شرایط و دورههای پس از آن پرداختهاند.
به گزارش اعتمادآنلاین، در ادامه این بخش صحبتهای جیرانی و ابوالحسن داوودی را میخوانید و میبینید:
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیدر تحلیل دولتمردان فرهنگی دهه ۷۰ خیلی از عناصر که ممکن است به تعبیر الان مزاحم به نظر بیایند، کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود
*تفکر عباس کیارستمی با خانه دوست کجاست و کلوزآپ باعث شد روشنفکری تمام دنیا متوجه اینجور سینما شوند و تاثیر جهانی گذاشت.
داوودی: و امر مهمی که داشت اینکه در تحلیل خیلی از دولتمردان فرهنگی آن زمان خیلی از این عناصر که ممکن است به تعبیر الان عناصر مزاحم به نظر بیایند، آن زمان کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود. یعنی یک جوری چهره جمهوری اسلامی را در دنیا یک چهره جذابتر و قابل قبولتری نشان میداد.
در عرصه فرهنگ معمولاً سیاستهایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه میشود
*چهره را خیلی عوض کرد.
داوودی: اشکال بزرگی که در روش و سیستمی که به نظر میآید حاکمیت بعد از این جریان در پیش گرفت، [این است که]به نظرم حاکمیت را بیشتر تبدیل کرد به یک حاکمیت ترسیده که برای اینکه از شرایط پیشگیری کند درخت را از بن برید. یعنی سعی کرد درخت را بهنوعی از ریشه دربیاورد یا خشک کند، نفت بریزد که ریشهاش هم خشک شود؛ و این توجه را نداشت که همه این عناصر حتی منتقدترینشان، حتی کسانی که به نظر اوج اپوزیسیون جریان حاکمیت میآیند، نهایتاً در این سیستم پیچیده فرهنگی و ارتباطی که در دنیا هست میتوانند منافعی را هم برای دولت بیاورند. بهخصوص در حوزه فرهنگ. در حوزه سیاست اگر این را ببینید سیاست برخوردهای خیلی سلبی و تند و تیز را ممکن است جواب بدهد، اما در عرصه فرهنگ معمولاً سیاستهایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه میشود. شمشیر دولبهای که بعد از یک مدتی بیشترین خسارت را برای خود آن شمشیرزن به وجود میآورد. این چیزی بود که دوستان تحلیل نکرده بودند.
جشنواره فجر به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد/ قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، میگوییم جیرانی چرا بسازد؟
در واقع شاید مهمترین مسالهای که وجود داشت این بود که در این دوره دوستان کاملاً بدون هرگونه تحلیلی بر اساس شرایط مدرن امروز سینما و جامعه رفتاری را پیشه کردند که از همین الان میبینیم خسارتهایش چگونه اتفاق افتاد. مثلاً جشنواره فجر تقریباً جزو دولتیترین جشنوارههای دنیا محسوب میشود. به خاطر مناسبتش، ویترینش، به خاطر اینکه سالهای سال همه درگیرش بودهایم. اینکه جشنواره فجر همواره زیر سایه سالگرد انقلاب حرکت کرده و تبدیل به ویترینش شده، با همه لطمههایی که زده، اما باعث شده خود این جامعه در دورانی تبدیل به یک چهره ملی و سبب ارتباط بین این دو هم بشود؛
یعنی بین حاکمیت و مردم و بهخصوص بخش فرهنگی و سینمایی. الان تصویر جشنواره فجر را نگاه کنید. جشنواره فجر واقعاً به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد که یک نهاد و جریان حکومتی برگزار میکند تا چهرهای که هم اهالی سینما و هم مردم آن را پذیرفته بودند که این شرایط به دلیل وضعیتی که داریم بهترین شکلی است که میتواند الان برگزار شود. اشکالاتش را هم پذیرفته بودند، اما الان اتفاقی که از سال گذشته به شکل عمده و آشکار شروع شد، تاثیرش را همین امسال چقدر در سطحی شدن و از دست دادن کیفیت گذاشته است. از دست دادن هویت بهخصوص حتی بخشی که مربوط به حاکمیت بود.
یعنی این به نظرم خسارتش بسیار عمدهتر از چیزی است که جشنواره فجر برای مردم داشت و دوستان این را در تحلیل خودشان متوجه نشدند که هر کدام از این اتفاقات، از این شمشیر از رو بستنهایی که در واقع نفی کردن یک طیفی که فکر کنند چرا برویم دنبال اینکه آقای جیرانی چه چیزی میخواهد بسازد. اصلاً آقای جیرانی چرا باید فیلم بسازد. وقتی این تفکر غالب میشود و این میشود که قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، میگوییم جیرانی چرا بسازد؟
سینمای ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره میخورد به این دلیل که نمیتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند
این تفکر خسارتش قبل از هر چیز به خودشان برمیگردد. به این دلیل که سیستمی که در تحلیل شما و فرهاد هم بود، رشد کردن سینمایی ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره میخورد. چون سینمای پروپاگاندا به دلیل اینکه نمیتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و پلهایی را که مخاطب خودش نیاز دارد با درک و سلیقه خودش کشف کند و واردش شود، نمیتواند آنها را بسازد؛ بنابراین روزبهروز چه دولت بخواهد چه نخواهد، گرانتر و غیرقابل ساختتر میشود و به جایی میرسد که دیگر سینما، حتی سینمای پروپاگاندا، امکانش از دست دولت و نهادهای سازنده هم خارج میشود. چون اینها مخاطب ندارند.
در تولیدات سال قبل، تعداد محدود محصولاتی که بنیاد فارابی به عنوان مهمترین بنیاد تقویتکننده سینما که به این دلیل شکل گرفته بود... به این دلیل که حمایت کند یکسری محصولات ساخته شود تا رابط بین فرهنگ ایدئولوژیک و حاکمیتی و مردم باشد...، اما عملاً به چه سرنوشتی دچار شده؟
محصولات امسال هیچ شانسی در ارتباط با مخاطب ندارند/ کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون میآید جواب نمیدهد
سال گذشته و امسال تقریباً ۲۰ محصول داشتیم که از این تعداد تماماً در اختیار نهادهای مختلف بوده و سرمایههایی که بیشتر سرمایههای دولتی بودهاند و شاید به جز یکی دوتا- که احتمال دارد بر اساس آن چیزی که دیدهاند باشد، من هیچ کدام از محصولات امسال را ندیدهام-، اما کسانی که دیدهاند به جز یکی دو مورد بقیهشان هیچگونه شانسی برای اینکه کمترین اقبالی را بتوانند در ارتباط با مخاطب و مخاطب عام به وجود بیاورند [نداشتند]نه یک گروه خاص، گروه انتخابشده که پول بدهند.
کسانی که تصمیمات فرهنگی میگیرند با شرایط و کسانی روبهرو میشویم که همان مثال معروف را به یادمان میآورند که بر سر شاخ نشستهاند و بن میبرند و متوجه نیستند که این رفتار خشن، سلبی و تحریککننده که پیش گرفتهاند، فرار به جلویی که میبینیم که روزبهروز بیشتر میشود، این لجبازی از طرف تمام تصمیمگیران نسبت به اینکه همین است که هست، این سیاست حتی وقتی به جایی میرسد که دیدیم بعد از جشنواره فجر وقتی این میزان مهجوریت را مشاهده کردند، به جای اینکه این را تحلیل کنند، روزنامه معروفی که بیشتر از همه نسبت به این داستان واکنش دارد، عنوان میکند چه خوب شد که پای همه این عناصر را از سینما قطع کردید و ما همین را میخواستیم.
این کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون میآید، به نظر میآید اولین چیزی است که ممکن است به ذهن هر آدم عامی بیاید که برای اینکه با یک مساله و بحران حاد روبهرو شود، چیزی که فکر میکند میتواند عامل بحران باشد از اول سرش را قطع کند. این فرهنگ جواب نمیدهد. این در سینما جواب نمیدهد. اتفاقی که شاید افتاده و دوستان کاملاً ندیده گرفتهاند تغییر ماهیت جریانات و نوع ارتباطات فرهنگی است که سینما جزو عمدهترینشان است.
در بین محصولاتی که تولید میشود که حتی مربوط به سینمای زیرزمینی هم نیست؛ همین فیلم آقای صناعیها فیلمی است که خیلی مشخص و قانونی پروانه ساخت گرفته و با همه اصول و نظارتهای دوستان ساخته شده، اما چرا تبدیل میشود به یک جریانی که مثل لیف خرما نمیدانند چهکارش کنند. فیلمی که همه مراحل قانونی را طی کرده و بر آن اساس ساخته شده.
اگر بخواهیم به تعبیر همان اواسط دهههای ۶۰ و ۷۰ نگاه کنیم، این فیلم باید از جانب مردم و حاکمیت افتخار سینمای ایران باشد. ممکن است حاکمیت نسبت به آن نقد هم داشته باشد هیچ ایرادی ندارد میتواند نقدش را داشته باشد، اما از یک طرف به عنوان یک تصویری [که جامعه آزاد را نشان میدهد]، جامعهای که در آن امکان حرف زدن و ابراز سلیقههای مختلف وجود دارد، بیش از هر چیزی آن فیلم میتواند به حاکمیت و جریان بینالمللی کمک کند. ۴۰ سال است که با پوست و گوشت و استخوان و تورم این را تجربه میکنیم که هیچ جور از این شرایط جهانی جدا نیست.